گاهی بنویس
یک صفحهی سفید و یک قلم میتواند مرز تو باشد با دنیای بیرون، با نوشتن برای خودت یک مرز امن درست کن و گاهی بنویس.
حتماً لازم نیست برای نوشتن موضوع خاصی داشته باشی میتوانی بنویسی الان ساعت ۶ و نیم عصر است و من قلم را برداشته و آمادهی یک سفر درونی شدهام، و سفرت را شروع کنی، از جایی شروع کنی و از جای دیگری سر در بیاوری، میتوانی بروی، تا هر کجا که گامهای خیالت تو را میبرد.
گاهی بنویس، تا تحمل بعضی از چیزها برایت آسانتر شود.
گاهی بنویس، تا از کنار اتفاقات به ظاهر ساده، ساده نگذری.
گاهی بنویس، تا خودت را از دام هیولای روزمرگی برهانی.
گاهی بنویس، تا توانایی بهتر خواندن در تو تقویت شود.
گاهی بنویس، تا رشتههای ذهنت پنبه نشود.
روزی به پیشنهاد یک دوست ( شاهین کلانتری ) شروع کردم و زندگی خودم را از زاویه دید سوم شخص روایت کردم و آن را روی کاغذ آوردم، تجربهی بسیار لذتبخشی بود.
این نوع نوشتن با سخاوت تمام رازهای مگوی زندگیتان را برایتان تبدیل به رازهای بگو میکند، درونیاتتان را برایتان آشکار میکند و نقاط ضعف و قوتتان را به شما نشان میدهد.
گاهی بنویس، زیرا که همین گاهی نوشتنها میتواند از تو مادر بهتری، پدر بهتری، فرزند بهتری، دوست بهتری، همسر بهتری و انسان بهتری بسازد، آنوقت تو میتوانی دنیای بهتری بسازی برای خودت و برای اطرافیانت.
گاهی بنویس زیرا که همین گاهی نوشتنها میتواند خواندن بهتر یا بهتر خواندن را برای تو به ارمغان بیاورد، می تواند تو را به یک کتاب خوان قهار تبدیل کند، از آنها که در سرزمین ما تعدادشان اندک و ناچیز است.
ز و فرصتهای گاه و بیگاهی برای آبتنی کردن در آن رودخانه را به تو بدهد.
گاهی بنویس….