انسجام حسی

انسجام حسی

انسجام حسی از جمله علوم برگرفته از علوم اعصاب است.

انسجام حسی یعنی سازمان دهی درون دادها ی حسی به منظور استفاده ی درست از آن ها. این استفاده ی درست می تواند به شکل های مختلفی باشد؛ مثل ادراک بدن و محیط؛ فرآیند یادگیری؛ رشد و … .

کسب تجربه و ارتباط با محیط به شکلی مؤثر از طریق انسجام حسی برای فرد ممکن می شود. زیرا بسیاری از اعصاب به کمک انسجام حسی با یکدیگر همکاری می کنند. به عبارت دیگر انسجام حسی یا یکپارچگی حسی یک نوع توانمندی است که به فرد کمک می کند اطلاعات حسی را به شیوه ای دریافت کند که بتواند واکنش مناسب را در برابر آن ها ارائه دهد.

انسجام حسی معمولاً در کودکان به صورت خود به خود و با انجام بازی ها و فعالیت های کودکانه ایجاد می شود. اما در برخی از کودکان ممکن است انسجام حسی آن اندازه که لازم است رشد نکند و در نتیجه نقص در انسجام حسی برای فرد پیش بیاید؛ که می تواند باعث ایجاد مشکلات رفتاری و مشکلاتی در یادگیری کودک شود.

نشانه هایی که والدین و یا مربیان می توانند با مشاهده ی آن در تشخیص مشکلات انسجام حسی مؤثر باشند عبارتند از:

حساسیت بیش از اندازه به محرکات لمسی؛ مثل کودکی که در آغوش گرفته شدن را دوست ندارد و خود را پس می کشد.

حساسیت بیش از اندازه به محرکات حرکتی؛ مثل کودکی که ترس شدید از انجام فعالیت های معمولی حرکتی دارد.

حساسیت بیش از اندازه به محرکات شنوایی؛ مثل کودکی که از صداهای معمولی مثل صدای تهویه به شدت می هراسد.

حساسیت بیش از اندازه به محرکات بینایی؛ مثل کودکی که از قرار گرفتن در معرض نور و رنگ های تند به شدت پرهیز می کند.

آیا مشکلات انسجام حسی فقط مربوط به کودکانی می شود که حساسیت بیش از اندازه دارند؟

پاسخ این سؤال منفی است. همانطور که گروهی از کودکان حساسیت های شدید در برابر محرکات محیطی و حسی از خود نشان می دهند؛ گروه دیگری از کودکان هیچ حساسیتی نسبت به محرکات حسی و محیطی ندارند؛ وحتی خودشان به دنبال تحریک کردن حواس خود هستند؛ به عنوان مثال کودکی که به شدت به اشیا ضربه می زند تا بتواند از برخورد آن صدا تولید کند و حس شنوایی خود را تحریک کند. این گروه از کوکان نسبت به وضغیت اندام هی خود و همچنین نسبت به درد بی توجه هستند.

گروه دیگری از کودکان؛ کودکانی هستند که بین تحریک پذیری شدید و تحریک ناپذیری شدید در نوسان هستند.

مشکلات یکبارچگی حسی در کودکان می تواند به شکل حرکت و فعالیت دائم؛ بی حرکتی و آرام بودن غیر عادی و خستگی زودتر از معمول نشان داده شود.

تأخیر در گفتار؛ مهارت های حرکتی و اکتسابات آموزشی می تواند از نشانه های اختلال در انسجام حسی در کودکان پیش دبستانی باشد.

اما در کودکان سنین دبستان اختلال در انسجام حسی می تواند کودک را با مشکلات درسی همراه کند در صورتی که او مشکل هوشی ندارد. کودکان در این سن ممکن است از قرار گرفتن در موقعیت ها و شرایط جدید پرهیز کنند و یا در هنگام شکست پرخاشگری کنند. این کودکان که از مشکلات انسجام حسی رنج می برند؛ ممکن است به نظر دیگران کودکانی خسته و بی انگیزه باشند و گاهی ممکن است به دید کودکانی لجباز و پر درد سر به آن ها نگاه شود.

والدین و مریبان باید مشکلات آن ها را درک کنند؛ راجع به مشکلات انسجام حسی اطلاعات کسب کنند و به این دسته از کودکان به شیوه ی خودشان آموزش دهند و با مشورت یک فرد متخصص راهکارهای تربیتی مخصوص به فرزند خود را بیاموزید و آن ها را به کار ببرید.

 

یکئارچگی حسی از جمله علوم برگرفته از علوم اعصاب است.

یعنی سازمان دهی درون دادها ی حسی به منظور استفاده ی درست از آن ها. این اس

حساسیت بیش از اندازه به محرکات لمسی؛ مثل کودکی که در آغوش گرفته شدن را دوست ندارد و خود را پس می کشد.

حساسیت بیش از اندازه به محرکات حرکتی؛ مثل کودکی که ترس شدید از انجام فعالیت های معمولی حرکتی دارد.

حساسیت بیش از اندازه به محرکات شنوایی؛ مثل کودکی که از صداهای معمولی مثل صدای تهویه به شدت می هراسد.

حساسیت بیش از اندازه به محرکات بینایی؛ مثل کودکی که از قرار گرفتن در معرض نور و رنگ های تند به شدت پرهیز می کند.

آیا مشکلات یکئارچگی حسی فقط مربوط به کودکانی می شود که حساسیت بیش از اندازه دارند؟

پاسخ این سؤال منفی است. همانطور که گروهی از کودکان حساسیت های شدید در برابر محرکات محیطی و حسی از خود نشان می دهند؛ گروه دیگری از کودکان هیچ حساسیتی نسبت به محرکات حسی و محیطی ندارند؛ وحتی خودشان به دنبال تحریک کردن حواس خود هستند؛ به عنوان مثال کودکی که به شدت به اشیا ضربه می زند تا بتواند از برخورد آن صدا تولید کند و حس شنوایی خود را تحریک کند. این گروه از کوکان نسبت به وضغیت اندام هی خود و همچنین نسبت به درد بی توجه هستند.

گروه دیگری از کودکان؛ کودکانی هستند که بین تحریک پذیری شدید و تحریک ناپذیری شدید در نوسان هستند.

حساسیت بیش از اندازه به محرکات لمسی؛ مثل کودکی که در آغوش گرفته شدن را دوست ندارد و خود را پس می کشد.

حساسیت بیش از اندازه به محرکات حرکتی؛ مثل کودکی که ترس شدید از انجام فعالیت های معمولی حرکتی دارد.

حساسیت بیش از اندازه به محرکات شنوایی؛ مثل کودکی که از صداهای معمولی مثل صدای تهویه به شدت می هراسد.

حساسیت بیش از اندازه به محرکات بینایی؛ مثل کودکی که از قرار گرفتن در معرض نور و رنگ های تند به شدت پرهیز می کند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا